جهانگرد – سرزمین چشماندازهای فرازمینی
گزارشی شخصی از سفر به ایسلند
شب است… ایستادهام مبهوتِ آسمان… پردههای باشکوه رنگی از فراز سرم تا افق دوردست در رقصاند… هرسو که میچرخم رنگ است و نور… در ذهنم موسیقی زیبایی میشنوم؛ هماهنگ با رقص نور و رنگ در آسمان… ابتدای بهار است اما هوا سرد… شکوه این نمایش اما گرما و شوری به تنم انداخته… شبهای این سرزمینْ رنگی است…
روز است… ایستادهام مبهوتِ عظمت اقیانوس مقابلم… شبیه هیچ دریا و اقیانوسی نیست که تاکنون دیدهام… ساحلش پوشیده از قطعات یخ است… اینجا و آنجا تکههای درخشان و عظیم یخ از موجهای خروشان سیلی میخورند… ابتدای بهار است اما هوا سرد… خورشید در لایهلایههای آتشفام افق درحال غروب است… بازتاب رنگهای خیالانگیز غروب و آبیِ آبها در دل یخها میرقصند… تماشای این ابهت و گوشسپردن به هیاهوی برخورد امواج با یخها هیجانی به تنم انداخته… روزهای این سرزمین چشمنواز است…
شادی حامدی آزاد